حسرت با هم بودن به قلم مرضیه نعمتی
پارت هشتاد و هفتم
زمان ارسال : ۲۰۶ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 5 دقیقه
سرم را به دیوار حسینیه تکیه داده بودم و از ته دل اشک میریختم. خیلی تنها بودم. خیلی غصه دار. زیر لب گفتم:
ـ یا امام مظلوم کمکم کنید.
صدای گریه عدهای بلند بود. مداح با صدای سوزناکش از مصیبت امام میخواند و من غرق در افکار پریشانم. هم ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
اسرا
00خیلی عالی هست